
شناخت کودک و دنیای پیرامون
آموزش / فرزندپروری / تکنولوژی
درک کودک از جهان اطرافش بر اساس اطلاعاتی است که توسط حواس خود به دست میآورد و منبع اطلاعاتی کودکِ عصر تکنولوژی که بیشتر حواس بینایی و شنوایی او را تحت تاثیر قرار میدهد، پایگاههای اطلاعاتی در رسانههای دیجیتالی و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی هستند که میتوانند با اطلاعاتی که توسط ارتباطات شبکهای گستردهای که به کودک عرضه میدارند بر شناخت کودک از دنیای اطرافش اثرگذار باشند و همچنین پیامدهایی را در بر داشته باشد.
با افزایش نقش رسانهها در شکل دادن افکار عمومی و بخصوص کودکان برای اینکه میزان تاثیرپذیری بالاتری را نسبت به بزرگسالان دارا هستند و از آنجا که در کودکی مغز دارای بالاترین درجه حساسیت برای کسب اطلاعات اجتماعی در روابط است، اینگونه اطلاعات مجازی میتوانند حتی بر درک کودک از واقعیت تاثیرگذار باشد و فهم کودک از خودش و سپس جهان پیرامونیاش را بهگونه خاصی شکل دهد تا بر شناخت کودک از دنیای اطرافش تاثیراتی برجای گذارند.
آزادی انتخاب و مسئولیت بالاتر
از آنجا که محتوای ارائه شده در شبکههای اجتماعی نیازی به تایید ندارند و یا از فیلتر خاص کنترلگری عبور نمیکنند، این آزادی بیان مسائل جدید و جنجالی میتواند تلنگری غیرمستقیم، دال بر خواهان ایجاد یک فضای دموکراتیک باشد و این تمایل ذاتی را در کودک بیدار کند. فضای دموکراتیک در مسائل تربیتی به این معنا است که کودک حق انتخاب بین چندین گزینه را داشته باشد و بتواند مسئولیت انتخاب خود را به عهده گیرد و از طریق این کوشش و خطا به کسب تجربه بپردازد.
در محیط مجازی به علت گستردگی مطالب و اطلاعاتی که به کودک داده میشود، عینک جدیدی از تفسیر جهان به کودک داده میشود که دنیا فقط آن محدودهای که در آن زندگی میکند و میبیند، نیست. بلکه از طریق این پل ارتباطی میتواند حوزههایی که تا به حال به ذهنش خطور نکرده را ببیند و در این فضای آزاد دموکراتیک به انتخاب بین گزینههای متفاوت دست بزند.
این امر همان کوشش و خطایی است که اجازه کشف و شناخت کودک از دنیای اطرافش را به وی میدهد که میتواند چهره جدیدی از واقعیت را برای او خلق کند و همین امرِ آزمون و خطایی منجر به بالا رفتن روحیه مسئولیتپذیری در کودک میشود. بنابراین حجم گستردهای از اطلاعات در فضای مجازی به دلیل ایجاد زمینه کوشش و خطا و دادن حق انتخاب به کودک، منجر به شناخت کودک از دنیای اطرافش شده که این امر خود مولد مهارت مسئولیتپذیری وی در رفتارش است.
پاسخ بهتر به اتفاقات
یکی از راههای شناخت کودک از دنیای اطرفش علاوه بر کشف موقیعتهای جدید و تجربهاندوزی در آن، یادگیری عملکرد مناسب بین کنش و و اکنشهای خود و دیگران است و همچنین ارائه پاسخ مناسب در موقعیتهای پیشبینی نشده که این امر دیدگاه و شناخت جدیدتری از ظرفیت درونی و قابلیت خود به همراه شناخت از اتفاقات پیرامونی و دنیای اطرافش را به وی میدهد.
هرچه کودک بیشتر به کشف و شناخت موقعیتهای گستردهتر در محیط پیرامونش بپردازد، دارای پاسخهای بهتر و بیشتر در خزانه رفتاری خود خواهد بود.
این امر میزان همدلی و انعطافپذیریاش از روابط اجتماعی بالاتر میبرد. زیرا در این مقوله مهم؛ شناخت هرچه گستردهتر کودک از محیط پیرامونی خود و حتی فراتر از آن، رسانهها و وسایل دیجیتالی نقش مثبتی را ایفا کرده، از آن جهت که با در اختیار قرار دادن جهانی که کودک قادر به تجربه فیزیکی آن نیست، میتواند تفاوتهایی را بشناسد و به آنها برسد که دانش و شناخت وی را از دنیا افزایش داده و به صورت ذهنی میتواند پاسخ به موقعیتهای جهانی را در خود تولید و به ارائه آنها برسد و این کنش و واکنش در این جنس از تعاملات خود-زاینده شناخت بیشتر کودک از دنیای اطرافش است.
حل و فصل چالشهای جهانی
هرچه میزان شناخت کودک از دنیای اطرافش افزایش پیدا کند، میزان دغدغهمندیاش نیز به تبع آن بالاتر میرود. زیرا بینش نسبت به نیازها و دغدغههای پیرامون زمانی شکل میگیرد که کودک نگاه جدیدی نسبت به واقعیتهایی خارج از اطراف خود پیدا کرده و با چشمی گشودهتر به جهان و نیازهای آن مینگرد. این مسئله یکی از فرصتهایی است که حضور در شبکههای اجتماعی برای وی فراهم میآورد.
صحبت و اظهار نظر در مورد دغدغههای رایج جهانی توسط کودکان و نوجوانان میتواند برای آنان اعتبار و جایگاه اجتماعی فراهم آورد و همچنین میزان اعتماد به نفس آنان را افزایش دهد و همچنین درونی کردن چنین دغدغههایی مانند: مشکلات محیط زیستی، جنگ و کشتار در بعضی از کشورها و… (مسائلی که شاید خودشان در کشور خود درگیرش نباشند) علاوه بر اینکه میتواند دید و دانش آنها را از جهان و دغدغههای جهانی بالا ببرد.
همچنین میتواند نیروی محرکه و عنصر انگیزانندهای از جهت تولید یک رفتار و یا عملکرد جدیدی در آنها باشد که کودک و یا نوجوان را وادارد تا حتی با حرکتی کوچک در راه حل و فصل و سپس تصمیمگیری یک چالش جهانی قدم بردارد.
قطعا اگر وسایل دیجیتالی و یا حضور متناسب کودک و نوجوان در شبکهها و رسانههای اجتماعی نباشد، میزان کسب اطلاع از دنیای پیرامونی آنقدر کم است که به بینش در مورد چالشهای جهانی و حل و تصمیمگیری نمیرسد.
مقایسه کردن و دلسردی
علاوه بر نکات بالا که از مزایا و جوانب مثبت رسانههای اجتماعی در فضای مجازی برای شناخت کودک از دنیای اطرافش حکایت دارد، این افزایش اطلاعات که شناخت گستردهتری را از جهان در اختیارکودک قرار میدهد، میتواند جنبه منفی به همراه داشته باشد و آن این باشد که وی متداوما به مقایسه خود با زندگی دیگران بپردازد و احساس ناکامل بودن و اضطرابی که ریشهاش از یاد آگاهی است را برای وی به همراه آورد.
داشتن چنین احساساتی برای کودک میتواند روحیه کمالگرایی را در طی سالیان در وی ایجاد کرده و ناامیدی از خود، دلسرد شدن از واقعیتِ خود و در ادامه به کاهش عزت نفس وی دامن زند.
کودک حین مقایسه کردن زندگی خود با زندگی دیگر دوستان و کاربران فضای مجازی، شناخت بیشتری از دنیا و سبک زندگی آنان به دست میآورد و روشنترین اتفاقات زندگی آنان را با تاریکترین بخشهای زندگی خود مقایسه میکند و جای تعجبی ندارد که این چرجه منفی احساس دلسردی، بیارزشی و افسردگی به وی دهد و دیدگاه خودکمبینی درباره واقعیت خود پیدا کند.
چه بسا نگاه کودک را درباره واقعیت زندگی دیگران بیش از پیش تغییر داده تا حس مثبت کاذبی درموردشان داشته باشد. شبکههای اجتماعی تا آن حد میتوانند به دستکاری شناخت کودک از دنیای اطرافش بپردازند که بر اساس این حس مقایسه و تمایل به همانندِ دیگری شدن که هدفی نامتناسب با تفاوتهای فردیشان است، به اشتباه به عنوان هدفی در زندگیشان مطرح شود.